فارس ادز

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

 یه داستان صوتی خاص 

(با خوانش خود نویسنده)

از اون داستانها که کلی ذهن تون رو درگیر میکنه
و روزها بهش فکر خواهید کرد

اگر علاقه مند به دریافت رایگان بخشی از داستان هستید از طریق فرم تماس با ما اطلاع رسانی نمایید. 

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

قانون شکرگزاری-بخش دوم

قانون شکرگزاری-بخش دوم

ویرایش: 1394/10/5
نویسنده: chaampol

اوپیوسته تحت ضرب وشتم واهانت های اعضای خانواده اش قرار میگرفت، نه تنها ازجانب برادربزرگش بلکه ازجانب دوستان وپدر و مادرش . با همه ی اینها ، در طی دوران کودکی اش عبادت پروردگار را از یاد نبرد . او خدا را در همه چیز می دید و پیوسته معبود را فرا می خواند تا به سویش بیاید .
یک روز به اذن پروردگار او به موجودی روشن بین تبدیل شد که بر همه چیز احاطه دارد و واقف است و در همه جا حضور دارد .
از یکی از مریدانش سوال کردم او اکنون نسبت به پدر و مادرش چه احساسی دارد ؟ او پاسخ داد ، او آن دو را بزرگ ترین استادان روحانی خودش می داند . آنها در مناسبت ها در سمت راست او می نشینند . او می گوید بدون آن مصائب و چالش هایی که پدر و مادرش در کودکی به او تحمیل کردند او هرگز نمی توانست روشن بین شود . او تا ابد از آنها سپاسگزار است . در درمان های فردی و گروه های پرورشی ، شرکت کنندگان همیشه از مشکلات دوران کودکی شان می گویند . همیشه تمایل دارند بر جنبه های منفی پدر و مادرشان تمرکز کنند . در روند شفابخشی ، البته جایی هم برای این کار هست ، ولی قدردانی و تشکر نیز شفابخش است .
به خوبی یکی از گروه هایی را که سرپرستی می کردم به خاطر دارم . پس از گذراندن جلسه ای نسبتاً سنگین ، از شرکت کنندگان خواستم درباره ی کارهای مثبتی فکر کنند که پدر و مادرشان برای شان انجام داده اند . برای یک لحظه سکوتی عمیق همه را به درون خاطرات گذشته برد و مسیر فکرشان را تغییر داد . سپس کسی گفت : | مادرم همیشه در سالروز تولدم برایم کیک های خوشمزه می پخت . |
دیگری گفت : | مادر من هم همین طور .| و دیگری در تصدیق او گفت : | بله ، من این را فراموش کرده بودم .|
| پدرم عادت داشت مرا روزهای یکشنبه به ماهیگیری ببرد . |
| هی ، پدرم با من فوتبال بازی میکرد و از ته دل مرا تشویق می کرد . |
| پدر من هم همین طور .| چند نفر هم این موضوع را تصدیق کردند . |
| مادر من برایم لباس های زیبا می دوخت . |
اظهار نظرها به همین ترتیب پیش رفت . از سنگینی فضا کاسته شده بود و ناگهان انرژی نورانی زیبا و خیره کننده وارد اتاق شد .
در طی هفته بعد ، تقریباً همه هم صدا بودند که حسی شادتر ، مثبت تر و بسیار سالم تری داشتند . دلشان می خواست به یاد آوری آن خاطرات خوش ادامه دهند و سپاسگزارش باشند . پس از این مرحله ، هر هفته مرحله ی قدردانی و شکرگزاری را هم به این یاد آوری ها افزودیم . اعضای دوره بعدها خبر دادند که پدر و مادرشان که اکنون بسیاری از آنها سالمند بودند ، بسیار مهربان تر از پیش شده بودند و بدین ترتیب تصدیق و محبت آنها را که عمری در جستجویش بودند به دست آوردند .
قدردانی ، مانند وزش بادی است که می تواند کوچک ترین شعله را به آتشی بزرگ تبدیل کند .
زمانی که حتی از کوچک ترین چیز ، در یک نفر یا در یک وضعیت ، قدردانی می کنید ، آن چیز رشد می کند . به محض قدردانی از مطلبی یا سپاسگزار بودن از آن ، بر ان مطلب تمرکز می کنید و بنابراین طبق قانون توجه ، آن مطلب فزونی می یابد و چند برابر می شود .
دانش آموزی از پس تکالیفش بر نمی آمد و بداخلاق و درون گرا شده بود . طبیعی بود که گوشه گیر شود . معلمانش او را با الفاظ تنبل ، گستاخ ، و مهارنشدنی سرزنش می کردند . او تحت این همه قضاوت ، سرزنش و محکومیت ، خرد شده بود . خدا را شکر معلم جدیدی وارد کلاسشان شد که از قانون قدردانی و تشکر سر در می آورد . او خودش را وقف این کرده بود که در او و کارش جنبه ی مثبتی کشف کند . کار بسیار مشکلی بود ولی اگر می شد حسنی را در او پیدا کند حتماً این کار را می کرد ؛ مهم نبود چقدر کوچک و پیش پا افتاده باشد .
به تدریج ، سرکشی کودک کم رنگ شد چون احساس امنیت بیشتری می کرد . معلم متوجه شد که او عاشق گل و گیاه است . دانش آموزان کلاس چند گلدان کوچک درست کردند و جلوی پنجره گذاشتند و معلم او را مسئول نگهداری آن گل ها کرد . در ضمن ، به دلیل همکاری اش در کلاس از او ستایش ، تشکر و قدردانی می شد . او یک بار دیگر شکفت و یاد گرفت لبخند بزند .
قضاوت و عجیب جویی ، گل ها را از رشد باز می دارد و آنها را از بین می برد . تشکر ، درخشش آفتابی است که باعث می شود گلبرگ ها شکوفا شوند .
وقتی دریابیم که چالش ها به این دلیل به سویمان گسیل می شوند تا به ما در رشدمان کمک کنند ، آن گاه نگرشمان نسبت به ان مشکلات تغییر می کند .
در درون هر وضعیت دشوار و چالش برانگیزی ، هدیه ی یک درس نهفته است . وظیفه ی ما این است که آن درس را یاد بگیریم و از آنچه به ما آموخته قدردانی کنیم .
اگر می خواهید زندگی شادتر ، سالم تر و با برکت تری داشته باشید ، برای خودتان یک دفترچه ی شکر گزاری درست کنید . هر روز مطالبی را که بابت آنها شاکر هستید بنویسید . آن گاه دائماً به جستجوی خوبی هایی خواهید بود که در آن ثبت کنید . خود به خود مثبت تر و قدردان تر خواهید شد .
شب ها قبل ازخواب بین خاکسترهای روزبگردید وقطعات طلارادرآن بیابید، بابت آنهاشکرگزار باشید.
نگرش هایی که قانون شکرگزاری رافعال میکنند:
-مثبت و قدردان باشید .
- برکات و موهبت هایتان را بشمارید .
- سرخوش باشید . وقتی شادمانانه می درخشید ، قدردان آنچه دارید هستید .
- همیشه صفات خوب هر کس را در نظر بیاورید .
- در هر وضعیت و در هر مواجهه ای ، بر خوبی های آن متمرکز کنید .
- بی دریغ ستایش کنید .
- عبارت | متشکرم | را خالصانه به زبان بیاورید .
- دوست داشتنی ، علاقه مند و مهربان باشید .
- عظمت خود را دریابید .
- قدر زندگی را بدانید و شاد باشید .
شکر گزاری ، برکاتی فراتر از تصور برای تان به ارمغان می آورد .
برکاتتان را بشمارید و تماشا کنید چگونه مضاعف می شوند .
برگرفته از کتاب قانون روحانی از دایانا کوپر


منبع: کانال تلگرام افراد مثبت
امتیاز دهی به مقاله



نظرات   (0 نظر)
مرتب سازی بر اساس:

 
ثبت نظر:
شما می توانید درباره قانون شکرگزاری-بخش دوم نظر دهید یا سوال بپرسید:
نام و نام خانوادگی:
کلمات کلیدی: قانون شکرگزاری ، بخش اول ، شکر گزاری ، تشکر کردن ، از صمیم قلب ، انرژی ، کلید فراوانی ، عشق الهی ،