فارس ادز

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

 یه داستان صوتی خاص 

(با خوانش خود نویسنده)

از اون داستانها که کلی ذهن تون رو درگیر میکنه
و روزها بهش فکر خواهید کرد

اگر علاقه مند به دریافت رایگان بخشی از داستان هستید از طریق فرم تماس با ما اطلاع رسانی نمایید. 

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

داستان کوتاه-شیطنت پدرم

داستان کوتاه-شیطنت پدرم

ویرایش: 1395/10/28
نویسنده: chaampol



از وقتي هشت سالم بود دوست داشتم شوهري مثل بابام داشته باشم خوش تيپ وخوش زبون، من تنهادخترش بودم و هميشه تو آغوشش احساس امنیت میکردم, وقتی شانزده سالم شد همه از زیباییم تعریف میکردند اما بيچاره مادرم رابه چشم رقيبی ميديدم كه موقتاعشقم راتصاحب كرده بود، میدیدم!!
یک روز پاییزی که تشویش غریبی داشتم، مامانم خونه مادربزرگم بود و منم با لباس راحتی روي كاناپه ولو بودم بابايي اتاق خودش بود ميدانستم از نبود مامان خوشحاله و بساط عرق خوریش پهنه، اينجورمواقع دوست نداشت كسي مزاحمش باشه ساعت دونصفه شب بودكه دراتاقش باز شد و دیدم پدرم در حالی که از شدت مستی نمیتونست روی پا بند باشه از اتاق بیرون اومد،
راستش یکم ازون حالت جا خوردم وترسیدم و نمیدونستم چه اتفاقی قراره بیافته،
اما بر خلاف تصورم پدرم مثل یک بچه خودشو انداخت روی یکی از مبل ها و شروع کرد به گریه کردن
یکم که گریه کرد شروع کرد به اعتراف پشیمونی همه اشتباهاتی که توی زندگیش کرده بود،
نمیدونم چرا اما احساس کردم بار سنگین یک گناه بر دوش های خسته اش طاقتش را گرفته....
گناهی که هر گز به درستی متوجه نشدم چه بود اما اون شب درس بزرگی گرفتم
و اینکه تازه پی بردم تارهای سفیدی که لابلای موهای مادرم هر روز بیشتر خودنمایی میکرد از کجا پیدا شدند و من چه کودکانه پدرم را مثل یک بت میپرستیدم.
فهمیدم هرگز تنها و تنها ظاهر جذاب و فریبنده برای خوشبختی کافی نیست.

سال ها بعد که پا به دنیای زوج ها گذاشتم با تمام وجود تونستم حس و حال اون روز های مادرم رو درک کنم و به افکار دوران کودکانه خودم یک دل سیر بخندم.



منبع: نویسنده: لیانا بانو منبع: کانال همسرانه
امتیاز دهی به مقاله



نظرات   (0 نظر)
مرتب سازی بر اساس:

 
ثبت نظر:
شما می توانید درباره داستان کوتاه-شیطنت پدرم نظر دهید یا سوال بپرسید:
نام و نام خانوادگی:
کلمات کلیدی: داستان کوتاه ، شیطنت پدرم ، نویسنده ، لیانا بانو ، کانال همسرانه ، شوهر ، خوش تيپ ، خوش زبون ، امنیت ، احساس امنیت