

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
من فقط كمي ديگه از | تو| رو ديدم !
اولین بار بود سرم داد میزدی و با چشمانی که معلوم بود عصبانی اند بلند بلند حرف میزدی!
چشمانت به قرمزی میگرایید و من مانده بودم چه بگویم؟
خیره به چشمانت ، فقط صدایت در گوشم مرور میشد! نه اینکه بفهمم چه میگویی ... فقط تو با آن قیافه به گلوی خودت بیشتر از همیشه فشار می آوردی!...راستی چه می گفتی؟!
نمیدانم فقط چه شد..
ناگهان ساکت ماندی...
انگار که چیزی انرژی ات را تخلیه کرده باشد!
مرا نگاه میکردی و حرفی نمیزدی...
وقتی خواستم اشک روی گونه ام را پاک کنم انگار چشمانت غمگین شد!
حتی وقتی خواستم فنجان آرامش برایت بیاورم نگاهت خجالت زده بود!
راستش من فقط کمی دیگر از تو را دیده بودم! برایم تازگی داشت همین!
ناراحت نباش
عشق است جانم! صبوری میخواهد!
منبع: کانال تلگرام چهل سالگی - قاسم حلاجیان
کلمات کلیدی: اولین بار بود سرم داد میزد ، عصبانی ، فشار ، انرژی ، غمگین ، عشق ، صبوری