فارس ادز

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

 یه داستان صوتی خاص 

(با خوانش خود نویسنده)

از اون داستانها که کلی ذهن تون رو درگیر میکنه
و روزها بهش فکر خواهید کرد

اگر علاقه مند به دریافت رایگان بخشی از داستان هستید از طریق فرم تماس با ما اطلاع رسانی نمایید. 

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نوشتاری درباره نمایش | شب |

نوشتاری درباره نمایش | شب |

ویرایش: 1395/11/7
نویسنده: chaampol


اجرای |شب| چند شبی ست که در تالار قشقایی به پایان رسیده ... ولی من همچنان در اندیشه روایت هایی هستم که در شب نقل میشد .
وقتی بر سیر و سلوکی که از تجربه دیداری و حسی |شب| نصیبمان شد ، نیک می اندیشم ؛ در می یابم که در میان سرگذشت های تلخ زنان این دیار از نخستین پگاه دوران معاصر تا به امروز ، اگر چه همواره شاهد تغییرات ظاهری بوده و در هر دوره کوتاه تاریخی ، این اجحاف ها به شکل جدیدی نمایان گشتند ، ولی گویا هرگز چاره ای کارساز نیز برای همه این مظلومیت ها اندیشیده نشده ..
در مسیر این سیل بی توقف اجحاف ها ، نادیده گرفتن ها و بی اعتنایی ها به زنان این دیار در تمام ادوار تاریخ معاصر ، همه ما مقصریم ... آری همه ما مقصریم ... چرا که در لابیرنت بی انتهای |شب| لحظه ای مجال یافته تا با آینه ای ژرف نما که در برابرمان قرار می گیرد ، به ریشه های این بی عدالتی ها بنگریم که البته هیچ زنی را از آن گریزی نبوده ؛ از مشاهیر بزرگی همچون پروین اعتصامی گرفته تا زنان گرفتار در روزمره گی های معاصر ما که برای درمان دردهای لاعلاج فرزندانشان در انتظار معجزه ای نشسته اند . و به راستی چه معجزه ای فراتر از |آگاهی| یافتن نسبت به ریشه همه این نادیده گرفتن ها ... در سیر و سلوک ناشی از |شب| به این |آگاهی| دست یافتیم که وقتی روح آزادی خواهی را از یک زن بگیرید ، او طوری به آرامی در انزوای افسردگی و پژمردگی به سوی مرگ تدریجی پیش خواهد رفت که حتی خودش نیز از این مرگ تدریجی آگاه نمی یابد ، چه برسد به اطرافیانش ...
در تشریک مساعی شب این |آگاهی| با مخاطبان به اشتراک گذاشته میشود که روح آزادی و آزادگی را باید به دختران و زنان و مادران فرو رفته در انقیاد ما ، آنگونه که خودشان می پسندند ، باز برگرداند ، تا با تجربه |آگاهی| مسیر پر تلاطم دنیای پرآشوب خود را به سواحل آرامش برسانند و البته نیک در میابیم در این مسیر سترگ ، نابخردی ها ، استثمارها ، و قضاوت های عجولانه در مورد زنان دیار ما ، همگی ریشه در همین ناآگاهی هایی دارد که بدون شناخت از دنیای ظریف زنان ، حکم هایی ناعادلانه ای از دیرباز تا به امروز برایشان صادر شده و می شود (خواهد شد؟)
به راستی ریشه این نااگاهی ها کجاست ؟
عرف
فرهنگ
سنت
محدودیت های خانوادگی، اجتماعی و یا سیاسی ...
و یا ...
روایتگر شب در این مورد قضاوت نمیکند ، بلکه فقط تلنگری به ناخودآگاه جمعی ما میزند ...
که آگاهی ...
آگاهی ....
آگاهی ...
یابیم که چگونه مورد بی اعتنایی ها و بی مهری ها قرار گرفته اند ... و ما نسبت به این بی اعتنایی ها ، همچنان بی اعتناییم ...
اما روایت زیبای |شب| به همین جا ختم نمی شود ؛ روایتگر اصلی شب در پی آشتی دادن نسل های مختلف است ... چرا که در این کالبد شکافی ژرف از کمبودها و نقصان ها ، قصد دارد که این شکاف ها را با پرورش آزادگی و آزادی طلبی پرکرده تا دگربار روحی پرتکاپو ، تلاش گر وشاداب را به کالبدهای فرو رفته در انقیاد دیار ما بتاباند ، چرا که رسالت آگاهی یافتگان ، آشتی دادن نسل های گذشته وجدید است
و چه نیکو گفت آن منتقدی که روایتگر شب را این گونه توضیف کرد :
| یثربی خواهرخوانده ی آلام جامعه ست روانشناس جوانی نسل هایی ست که در عنفوان خویش میل به سالخوردگی می کنند و چیستا معبر و بی شک مانع ای در برابر این میل سرخورده....
او جراح واژگان اندوه مرده ریگ یک نسل نفرین شده ست و هوای تازه ای برای رمان نمایشنامه و ....است تا خوشبختی از آن خاک ادبیات این سرزمین شود و شادی از کف پای نوشتن اش قیصروار قوس بلند طاق نصرت را بر می دارد که شهرزاد معاصری ست که خلق رهایی می کند
و جنون ...
به یمن بود و در بودن هاش |

درود و دست مریزاد بر این شهرزاد بزرگ دوران ما که با سعه صدر و قدرت بی بدیل قلم و هنرش ، ریگ های انقیاد را از بستر بیمار جامعه ما ، با لطافت و ظرافت هر چه بیشتر ، می زداید ...
و البته می دانیم که چه قدر سخت است صبوری در آگاهی بخشی ، آن هم در دورانی که برای فزون بخشی |ناآگاهی| تلاش های پنهانی ، به وفور انجام میشود ...
به راستی که دوران ما به شدت نیازمند این |شهرزاد بی بدیل و ژرف نگر| بود و باید بر خود ببالیم که در چنین دورانی هم شهرزاد هایی هستند که نه افسانه های کهن و دور ، بلکه آمال های واقعی که در بطن تاریخ دیار ما ریشه دوانده را بازگو می کنند ...

می دانیم که شهرزاد دوران ما بودن ، چه قدر سخت است و صبر عجیبی می طلبد ... اما تو شهرزاد بمان .... که البته نیک می دانیم ، شهرزادی جاویدان خواهی ماند در لابه لای صفحات تاریخ معاصر ما ...



نقدو نظری بر شب
ابوذر آستانی


منبع: کانال رسمی چیستا یثربی
امتیاز دهی به مقاله



نظرات   (0 نظر)
مرتب سازی بر اساس:

 
ثبت نظر:
شما می توانید درباره نوشتاری درباره نمایش | شب | نظر دهید یا سوال بپرسید:
نام و نام خانوادگی:
کلمات کلیدی: نوشتاری درباره نمایش شب ، کانال رسمی چیستا یثربی ، نمایش شب ، کانال رسمی ، چیستا یثربی ، تالار قشقایی ، شهرزاد بزرگ دوران ما