فارس ادز

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

 یه داستان صوتی خاص 

(با خوانش خود نویسنده)

از اون داستانها که کلی ذهن تون رو درگیر میکنه
و روزها بهش فکر خواهید کرد

اگر علاقه مند به دریافت رایگان بخشی از داستان هستید از طریق فرم تماس با ما اطلاع رسانی نمایید. 

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

🌻شايد چيزي نداشته باشيم ولي همديگرو داريم!

🌻شايد چيزي نداشته باشيم ولي همديگرو داريم!

ویرایش: 1395/11/11
نویسنده: chaampol




1. من دیگه اینجوری نمیتونم، خسته شدم. پنج ساله که همینه وضع ما. هرروز گفتی فردا، شش ماه دیگه، یه سال دیگه، پس کی میرسه وقتی که مشکلاتمون حل بشه؟ من دیگه خسته شدم مجید! دیگه کم آوردم.

منم میخام مث بقیه دخترا هرروز بگردم و خرید کنم. من حقم این نیست مجید! بفهم! من تو این پنج سال فرسوده شدم. بیا تمومش کنیم بریم سراغ زندگیمون.

2. هدیه بیست دقیقه دیر به جلسه می‌رسد. در جلساتی که با زوجین دارم صندلیهایشان را نزدیک هم قرار می‌دهم. هدیه اما صندلی را به کناری می‌کشد، یک متر دورتر از مجید. از او خواهش می‌کنم صندلی را سرجایش برگرداند.

تجربه سالها کار با زوجها به من آموخته که نزدیک بودن فیزیکی قدم اول اصلاح رابطه‌ی بین‌شان است، برای همین‌ست که اصرار دارم زوج‌ها دست همدیگر را بگیرند، هم را در آغوش بکشند و نوازش کنند.

3. در تمام طول جلسه حال هدیه بین خشم و غم، بین گریه کردن و داد زدن در حال تغییر بود. مجید سعی می‌کرد خشمش را کنترل کند اما چندان موفق نبود، صورتش سرخ و نفسهایش تند می‌شد.

با همه اینها چیزی بینشان بود که خودشان نمی‌دیدند اما وجود داشت. عشق ناب و وصف‌ناپذیر اما نگفتنی و نیافتنی در چشمان گریان هدیه و در لبهای کبود مجید. چیزی که آنها می‌دیدند روزهای سخت رابطه‌شان بود و چیزی که من می‌دیدم نابلدی قوانین رابطه. آنها ناامید و خسته بودند و من امیدوار.@chehel_salegi

چرا که می‌دانم،هدیه و مجید عزیز، روزی که شما قوانین رابطه را بیاموزید و رعایت کنید، ابرهای کدورت کنار خواهد رفت و خورشید عشقتان خواهد درخشید:
«گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر، هیچ مگو»

هدیه عزیز، آن روز تو دیگر غمگین نخواهی بود و «به گوش او سخن‌های نهان خواهی گفت». سه نفری آن روز را خواهیم ساخت.

آن روزی که ممکن است خیلی چیزها را نداشته باشید، اما همدیگر را دارید و از تمام دنیا همین برایتان کافی خواهد بود. آن روز شما هم معتقد خواهید بود که رابطه‌های خراب شده را تمام نمیکنیم، درست میکنیم.





منبع: کانال تلگرام چهل سالگی - قاسم حلاجیان - دکتر استیلایی روانپزشک
امتیاز دهی به مقاله



نظرات   (0 نظر)
مرتب سازی بر اساس:

 
ثبت نظر:
شما می توانید درباره 🌻شايد چيزي نداشته باشيم ولي همديگرو داريم! نظر دهید یا سوال بپرسید:
نام و نام خانوادگی:
کلمات کلیدی: شايد چيزي نداشته باشيم ولي همديگرو داريم ، کانال تلگرام چهل سالگی ، قاسم حلاجیان ، دکتر استیلایی روانپزشک ، کانال ، تلگرام ، چهل سالگی ، قاسم ، حلاجیان ، دکتر ، استیلایی ، روانپزشک