فارس ادز

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

 یه داستان صوتی خاص 

(با خوانش خود نویسنده)

از اون داستانها که کلی ذهن تون رو درگیر میکنه
و روزها بهش فکر خواهید کرد

اگر علاقه مند به دریافت رایگان بخشی از داستان هستید از طریق فرم تماس با ما اطلاع رسانی نمایید. 

داستان دنباله دار شش یخدانها - مریم برزویی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بدترین نوع دلتنگی

بدترین نوع دلتنگی

ویرایش: 1395/11/19
نویسنده: chaampol
صبح از خواب بیدار می‌شوی و صورت نشسته زره جنگ می‌پوشی و آغاز به جنگیدن می‌کنی ...
با لشکرِ غم‌ها ، لشکرِ دلتنگی‌ها ، لشکرِ نگرانی ‌های آینده ، لشکرِ خاطرات ، لشکرِ گذشته ، لشکرِ نیازهای عاطفی ، لشکرِ مادیات ...

یک‌ روزهایی آدم به خودش می‌آید و می‌بیند آنقدر درگیر جنگ بوده که خودش را فراموش کرده ‌است!

وسطِ این همه جنگ ، یک روز دلمان برای خودمان تنگ می‌شود ...
به آینه نگاه می‌کنیم و بعد خودمان را می‌بینیم که با بُغض ‌می‌گوید که | فلان فلان شده ، مگر برای من نمی‌جنگی؟ پس چرا من را نمی‌بینی؟!
چرا من را فراموش می‌کنی؟!

چرا وسطِ جنگ من را گُم می‌کنی؟!
چرا اصلاً به من شمشیر می‌زنی؟ |

الحق که بدترین نوع دلتنگی این است که آدم دلش برای خودش تنگ شود ...
این دلتنگیِ کذایی از دلتنگی برای مادر و پدر هم بدتر است...
یک‌ روزهایی باید زره را از تن در بیاوریم
دستِ خودمان را بگیریم و ببریم گردش به صرفِ بستنی و چلوکباب ، بی هیچ جنگ و هیاهو...




منبع: کافه پاراگراف - کیومرث مرزبان
امتیاز دهی به مقاله



نظرات   (0 نظر)
مرتب سازی بر اساس:

 
ثبت نظر:
شما می توانید درباره بدترین نوع دلتنگی نظر دهید یا سوال بپرسید:
نام و نام خانوادگی:
کلمات کلیدی: بدترین نوع دلتنگی ، کافه پاراگراف ، کیومرث مرزبان ، لشکرِ غم‌ ، جنگ ، آدم دلش برای خودش تنگ شود ، چلوکباب ، به صرفِ بستنی