

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
می تواند دلیل قانع کننده ای وجود نداشته باشد. مثل وقت هایی که میلت به آن پیتزای همیشه خوش مزه نمی رود. مثل وقت هایی که دلت به دیدن سریال مورد علاقه ات نمی رود. مثل وقت هایی که دستت به انجام کارهای دوست داشتنی ات نمی رود و حتی مثل وقت هایی که دلت پوشیدن محبوب ترین لباست را نمی خواهد و برای هیج کدامشان دلیل قانع کننده ای نداری، حتی دلیلی که خودت را قانع کند. مثل تمام این وقت ها گاهی دلت نمیخواهد با یکی - شاید خیلی هم عزیز باشد - حرف بزنی. دلت نمیخواهد با عزیزترین دوستت بیرون بروی. دلت نمیخواهد جواب بعضی سوال ها را بدهی دلت نمیخواهد به گل ها آب بدهی، آن ایمیل کاری را بفرستی، به مهمانی آخر هفته بروی و چه و چه و چه...
دیگران شاید خیلی دنبال آن |دلیل قانع کننده| باشند، اما فقط خودت میدانی که چقدر بی دلیل، حس نخواستن داری. یک حس واقعی ِ نخواستن.
منبع: کافه پاراگراف - آنا جمشیدی
کلمات کلیدی: یک حس واقعی ِ نخواستن ، یک حس واقعی ، دلیل قانع کننده ، ایمیل ، ایمیل کاری ، پیتزا ، دلت نمیخواهد با عزیزترین دوستت بیرون بروی